loading...
مجله وبلاگی | بروز ترین مجله اینترنتی
وبلاگی بازدید : 574 پاییز 1390 نظرات (0)
ژان بروس هارد

‏... آفتاب می‌خندید و می‌خندید، آن‌قدر می‌خندید که ماه هم از خنده‌ی او، قلقلکش می‌شد و خنده‌اش می‌گرفت.
‏بعد، دوتایی دست همدیگر را می‌گرفتند و می‌رفتند پشت درختِ ‏بزرگِ «بائوباب» قایم می‌شدند.
‏و وقتی که از کوره‌راه‌های وسط جنگل رد می‌شدند، آفتاب، کمی از ‏روزش را آن‌جا باقی می‌گذاشت و ماه هم، کمی از شبش را. می‌رفتند توی رودخانه، آب‌تنی می‌کردند و سروُتن می‌شستند.
‏بعد، لب رودخانه دراز می‌کشیدند تا همان‌طور که دستِ یک‌دیگر را گرفته بودند، با هم حرف بزنند و تو چشم‌های هم نگاه کنند.
‏آن وقت... بله... آن وقت درست ده ماه بعد از اولین شب بود که، اولین ‏ستاره توی آسمان دیده شد
ده ماه بعد هم ستاره‌ی دوم.
ده ماه بعد هم ستاره‌ی سوم.
‏و باز یک ستاره‌ی دیگر و یک ستاره‌ی دیگر و... بالاخره آسمان پُر شد از ستاره!
آن وقت، موقعی که آسمان پُر از ستاره‌های کوچک و بزرگ شد، آفتاب فکری کرد و گفت: «خوب، این‌ها که همه‌شان دخترند، پس پسرم کو؟»
‏راست می‌گفت، ماه تا آن وقت هرچه برایش زاییده بود، همه‌اش ستاره بود. همه‌اش این‌جا و آن‌جا برای آفتاب دختر زاییده بود... و از همین‌جا بود که دیگر، پاک ورق برگشت.
‏کسی که خیلی آب بخورد، غرق می‌شود. کسی هم که فلفل گاز بزند دهن خودش را می‌سوزاند. لابد چیزی می‌دانسته‌اند که این‌ها را گفته‌اند. آفتاب، کله‌شق است و ماه هم «هوس - هوسی» ‏و بازی‌گوش... ماه، حتی این آخری‌ها خیلی هم خودبین و بدقلق شده بود (این را مردها عقیده دارند).

بقیه در ادامه مطلب ...
آن وقت، ‏یواش یواش، شروع کرد به چانه جنباندن و سرسختی کردن. آفتاب، پیر شد و سوزنده.
‏چون دید هرچه که ماه زاییده دختر است، خُلقش تند شده بود و بهانه ‏می‌گرفت (این هم عقیده‌ی زن‌هاست که می‌خواهند ماه را بی‌گناه جلوه بدهند).
‏باری. سرِ مسئله‌ی دختر زاییدن و پسر زاییدن - کار- بالا گرفت.
آفتاب گفت: «یاالله! پسرم کو؟»
‏ماه هم که پشت‌گرمی‌اش به ستاره‌ها بود، آسمان شب را نشان داد و گفت: «پسر می‌خواهی چه کنی؟ این همه دخترِ ترگل و ورگل برایت بس نیست؟» ‏و آن وقت، برای این‌که آفتاب را سرِ لج آورده باشد، لب‌هایش را ورچید و قِرِ سختی به کمرش داد...

ادامه دارد ...


برگرفته از کتاب:
پوررا، هانری، بروس هارد، ژان و...؛ افسانه‌های هفتاد و دو ملت؛ برگردان احمد شاملو و توسی حایری؛ چاپ نخست؛ تهران: ثالث، 1388.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
تفریحی
پیشنهاد 2






اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    جنسیت شما ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3266
  • کل نظرات : 77
  • افراد آنلاین : 32
  • تعداد اعضا : 53
  • آی پی امروز : 246
  • آی پی دیروز : 659
  • بازدید امروز : 2,288
  • باردید دیروز : 6,416
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,288
  • بازدید ماه : 110,579
  • بازدید سال : 654,696
  • بازدید کلی : 7,010,223
  • پخش زنده فوتبال
    مطالب پربازدید
    بازی انلاین مجله